شعر نشانی سهراب؛ خانه دوست کجاست
· 52 دقیقه پیش · خواندن 1 دقیقه
«خانه دوست کجاست؟» در فلق بود که پرسید سوار.
شعر نشانی سهراب؛ خانه دوست کجاست
«خانه دوست کجاست؟» در فلق بود که پرسید سوار.
آسمان مکثی کرد.
رهگذر شاخهی نوری که به لب داشت به تاریکی شنها بخشید
و به انگشت نشان داد سپیداری و گفت:
«نرسیده به درخت،
کوچهباغی است که از خواب خدا سبزتر است
و در آن عشق به اندازهی پرهای صداقت آبی است
میروی تا ته آن کوچه که از پشت بلوغ، سر به در میآرد،
پس به سمت گل تنهایی میپیچی،
دو قدم مانده به گل،
پای فوارهی جاوید اساطیر زمین میمانی
و تو را ترسی شفاف فرا میگیرد.
در صمیمیت سیال فضا، خشخشی میشنوی:
کودکی میبینی
رفته از کاج بلندی بالا، جوجه بردارد از لانه نور
و از او میپرسی
خانه دوست کجاست.»